هنـرمندان ایـرانی با تحصیـلات خیـلی بی ربـط !
در دانشکده اهواز آمار انفورماتیک خوانده سربازی را که تمام کرده، تصمیم گرفته تاجر شود. در شرکت صادرات یکی از دوستانش اصول تجارت را یاد گرفته اما سه روز نگذشته فهمیده این کاره نیست و از تجارت و ال سی بازی بدش می آید. درست در همین روزها چشمش خورده به یک آگهی دوره فیلمنامه نویسی در مجله "فیلم" آدمی که حتی انشاهایش را هم نمی نوشته، در 25 سالگی برای اولین بار دست به قلم شده تا در آزمون ورودی کلاس شرکت کند. وقتی برای سراغ گرفتن از نتیجه امتحانش زنگ زده، جواب شنیده "اسمت نیست و قبول نشدی!" اما او قانع نشده و گفته "اشتباه می کنی آقا، یه بار دیگه نگاه کن." و جواب شنیده "بله ببخشین شما قبول شدین!" حالا او موفق ترین طنزنویس ایران است.
دیپلم ریاضی فیزیک گرفته. در دانشگاه پلی تکنیک رشته مهندسی الکترونیک را شروع کرد اما پس از دو سال تحصیل، این رشته را نیمه کاره رها کرد تا به دانشگاه لوزان سوییس برود. آنجا ادبیات فرانسه خواند اما باز هم مجبورشد به خاطر بیماری پدرش تحصیل را نیمه کاره رها کند و برگردد ایران. او به چهار زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ایتالیایی مسلط است اما الان بازیگر است. طبعا اگر پی رشته های برق یا ادبیات فرانسه را می گرفت، شما اصلا لیلا حاتمی را نمی شناختید.
امیررضا کوهستانی
نمایشنامه نویس و کارگردان تئاتر
"لیسانس مهندسی صنایع از دانشگاه شیراز دارم. برای این وارد کار فرهنگی شدم که کار دیگری بلد نبودم! تا نوزده، بیست سالگی هیچ ارتباطی با تئاتر نداشتم. بعد ضمن یک دوره کوتاه مدت فعالیت در انجمن سینمای جوان، با بچه های گروه تئاتر مهر آشنا شدم. یک دوره کارگاهی بازیگری 6 ماهه دیدم بعدش چون دیدم استعدادش را ندارم، برگشتم به علاقه اصلی ام نوشتن."
کوهستانی در همین چند جمله کل مسیر زندگی اش از دانشگاه را توضیح داده. فقط باید این جمله را هم اضافه کرد که آقای نویسنده و کارگردان تحصیلات آکادمیکش را بعد از شروع کار در تئاتر هم در رشته مطالعات تئاتری دانشگاه منچستر انگلستان ادامه داده است.
یونیسف او را بی دلیل به عنوان سفیر خودش انتخاب نکرده. کرامتی در دانشگاه آزاد رشته میکروبیولوژی خوانده اما مسیرش را تغییر داده و با گذراندن دوره های آموزشی در کلاس های آزاد بازیگری، اولین بار برای نقش هلن در مجموعه "مردان آنجلس" انتخاب شده و از همان موقع به دنیای بازیگری پیوسته. از دوران درس و دانشگاه فقط نمایندگی یونیسف برای مبارزه با ویروس HIV به کارش آمده که البته آن هم داوطلبانه است و به خاطرش فقط سالی یک دلار دستمزد می گیرد. همیشه هم خودش به شوخی می گوید "آن یک دلار هنوز هم به من پرداخت نشده!"
از زبان خودش بشنوید: "سال هفتاد، هفتادویک موسیقی جدی ای وجود نداشت؛ نه کنسرتی برگزار می شد و نه موسیقی به شکل امروزی برای مردم اهمیت داشت. خب طبیعی است که پدر و مادرم تصور می کردند موسیقی نمی تواند آینده روشنی را برایم رقم بزند؛ به همین دلیل از من خواستند در کنار درسم به موسیقی ادامه دهم. من به واسطه پدرم در رشته مهندسی چوب و کاغذ تحصیل کردم. در واقع به دانشگاه رفتم که بتوانم با خیال راحت موسیقی کار کنم."
هنوز به 30 سالگی هم نرسیده برای درس و مشق در دانشگاه رشته مدیریت را انتخاب کرده و مدرکش را هم گرفته. هنوز مدیریت را دوست دارد اما بازیگری، نقاشی و پروژه های طراحی داخلی را ترجیح می دهد. کارش را از اجرا در برنامه رنگین کمان و مسابقه هایی مثل مسابقه "در 100 ثانیه" شروع کرده و حالا در 29 سالگی از اجرا تا کارگردانی در تئاتتر را تجربه کرده. همین الان هم که شما دارید این متن را می خوانید، آخرین روزهای سربازی اش را می گذراند.
[ یکشنبه 92/7/21 ] [ 1:29 عصر ] [ امیر ]