سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام

سپیده ی من

سپیده ی من.امین آزاد

به چیدن گندمیهای تنت می آیم باآذرکهای بوسه.

شبی راباتوالوان خواهم کردتابیداری خیس دهکده.

ازلبخنده های شعرتوتاهجاهای چشم من پلی میبافم به رنگ نیلوفرهای آبی.

باسکوت توآبستن رضایت میشوم حتی اگرجواب نادانیهای عشقم خاموشی باشد.

ازتوسرودن سقف نداردهمچوچهاردیواری اتاق من.

تورادرقصه های مادربزرگ شنیده بودم.

دربیداری شکوفه های آلوچه خوابهایت رابارهامرورکرده ام

 وهمه راچشم بسته امتحان میدهم.

باغهای شفاف گیلاس بعدازبلوغ گردوها

دانه های توت راازچهره ی کوچه باغ برمیچینند

تاشیشه ی نازک آمدنت ترک برندارد.

به خودم قول داده ام که به یاسهای وحشی باغچه ات دست نزنم

تاهمیشه برای من بکربمانی.

رازخوابیدن باتورابه هیچ قاصدکی نخواهم گفت ازهراس بادهای سخن چین.

وقتی ازلمس زنانگیهای توفارغ میشوم

حس شعری کال رهایم نمیکند.

آخرتوهمچودریادرهیچ شعری جانمیشوی.

سپیده ی من بیاتاباآمدنت مرده شبهایم رازنده داری کنی.

مراهم درشعرهایت جاری کن

تاباهم پروازکنیم به ماورای خدا.



[ سه شنبه 90/11/11 ] [ 8:3 صبح ] [ امیر ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه