سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام

سیاه

 


سایه ای خسته وناامید...


آواره در کوچه هایی که سایه را نصف میکرد


این کوچه ها هم اجازه گذر نمی دهند؟؟؟


چه خیانتی..!


روحم خسته شده ازواژه های پرکینه


دلگیر بودم ،مرداب شدم


اماگاه گاهی سایه ی ماه به رویم می افتد


طوفانی دژم و بی حد...


فاق می زند بر دلم..!


چرا؟


از مستی شب که سر می زند گله دارم


از جاده های خیالی که قلبم را به جاودانگی می برد وباز می گرداند


گله دارم...


می خواهم کنار زنم زندگی را


ایا پشت این پرده مرگ است ؟؟؟


دوباره مستی شب آغاز شد


دوباره جاده های خیالی...


انگار چاره ای نیست !


حق دارد روحم خسته باشد،حق دارم غریب باشم


طلوع کن خورشیدم..!


پژمرده شدم.

شعراز:مائده

 



[ یکشنبه 91/2/24 ] [ 7:23 صبح ] [ امیر ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه