سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دامن مکش به ناز که هجران کشیده ام

رگ های خیالم

 

تو مرا معنا کن

من که در خلوت ترد تو مجسم شده ام

من که در هر نفست شیفته تر

دیربازیست که مطرح شده ام

در تو تکرار مکرر شده ام

تو مرا معنا کن

بگذرانم ز گل صورتی حوصله ها

بگذرانم ز پل همهمه ی تنهایی

بنشانم به سکوت سرخ تربه ها

نفسم می گیرد

تو مرا معنا کن

بال خوشحالی من وا شده است

چشمه ی شادی من راهی عالم شده است

هم چنان مغشوشم

بوی باران

تچش نبض سلام

دلخوشم ساخته است

تو مرا معنا کن

مگذارم که چنین بر جسد شادی خور خیره شوم

خسته و لخته و فرسوده شوم

من که بی تاب و پریشان همه شب

به تن شعر شبیخون زده ام

و چه گستاخ برایت غزلی ساخته ام

که ز عطر خوش آن مست شوی

لولی سرمست شوی

بنگر ای دلک منتظرم

قاصدک ها گویی

که ز پشت پلک پنجره ها

خبری یا که پیامی دارند

چشم های نگرانم متلاشی شده است

و صدای لیز آمدنت

باورم گشته کنون

مکشانم به پس پرده ی تاریک جنون

از شگفتی های چشم تو در باغ وجود

چشمه ای کاشته ام

چه روان بر همه رگ های خیالم جاری

و به آن می بالم

انقلابی گویی

در تنم می روید

و هوای هوس پیروزی

منقلب کرده مرا

ای که در هر نسیم قصه ای خوب و مکرر شده ای

ای که از اوج همه خواهش ها

باز تو برتر شده ای

بگزرانم ز حریر عشقت

تو مرا معنا کن.....




[ یکشنبه 91/2/17 ] [ 8:52 صبح ] [ امیر ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه